[مُ تَ خِ] (ع ص) درج کرده و در میان نشانده و در میان دیگری در آورده و یا درآمده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). مأخوذ از تازی، داخل شدهء درهم و درج شده. (ناظم الاطباء). - متداخل شدن؛ متداخل گردیدن. داخل شدن چیزی در چیزی. درهم شدن چند چیز در...
اگر قافیهها بر دلات نشستهاند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بیهیچ چشمداشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.