جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متبوع: (تعداد کل: 2)
متبوع
[مَ] (ع ص) پیروی کرده شده. (آنندراج) (غیاث). پیروی کرده شده. (ناظم الاطباء). پیروی شده. تبعیت کرده شده. اطاعت شده. مقابل تابع : اخلاق پسندیده مدروس گشته ... و متابعت هوا سنت متبوع. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 56). و خوانین و امراء لشکریان و سایر خلایق از تابع...
متبوع
[مُ تَ بَوْ وِ] (ع ص) کسی که با قولاج چیزی را اندازه کند. || فراخ گام. || دراز رسن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تبوع شود.