جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مبشل: (تعداد کل: 1)

مبشل

[مَ شَ] (فعل نهی) منع از درآویختن و آویختن و پیچیدن و خوابیدن باشد یعنی درمیاویز و میاویز و مپیچ و مخواب. (برهان) (آنندراج). نهی از مصدر «بشلیدن» = بشولیدن. (حاشیهء برهان چ معین). کلمهء فعل یعنی میاویز و درمیاویز و مپیچ و مخواب. (ناظم الاطباء). رجوع به «مبشول» شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.