جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ماد: (تعداد کل: 4)
ماد
(اِ) مخفف مادر است که عربان والده و ام گویند. (برهان). مخفف مادر است که «راء» حذف شده و گاه دال را حذف کنند و مار(1)گویند یعنی مادر. (انجمن آرا) (آنندراج). مادر. (از ناظم الاطباء). مادر. مادندر. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مادر شود.
(1) - به مازندرانی و گیلکی...
(1) - به مازندرانی و گیلکی...
ماد
(اِخ) نام قومی است آریایی ایرانی نژاد که در ابتدای قرن هفتم یا آخر قرن هشتم قبل از میلاد مسیح دولت ماد را تأسیس کردند و نخستین پادشاه این قوم دیوکس (708-655 ق.م) و آخرین پادشاه آسیتاگس (584-550 ق.م) است. این سلسله به دست کورش هخامنشی منقرض شد. (از حاشیهء...
ماد
(اِخ) دولت ماد. پادشاهی ماد. سلسلهء پادشاهی ایرانی که قوم ماد آنرا در سال 705 ق.م. در ناحیهء ماد تشکیل داد. قبایل مختلف ماد در برابر تجاوزهای پی درپی پادشاهان آشور و از آنجمله وادانیراری سوم، شلم نصر دوم، شمسی اداد، تیگلات پالسر چهارم، سارگن دوم و سناخریب متحد شدند...