جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه لیالی: (تعداد کل: 1)
لیالی
[لَ] (ع اِ) جِ لیل. او هو جمع لیلاه و هی اصل اللیل. (منتهی الارب). شبها :
تا به چشم شه نماید خوب روی روزگار
از لیالی بر رخ ایام زلف و خال باد.سوزنی.
|| جِ لیله. || جِ لیلی، نام زنی. (منتهی الارب).
تا به چشم شه نماید خوب روی روزگار
از لیالی بر رخ ایام زلف و خال باد.سوزنی.
|| جِ لیله. || جِ لیلی، نام زنی. (منتهی الارب).
