جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه لبو: (تعداد کل: 4)
لبو
[لَ بُوو] (اِخ) نام پسر عبدالقیس. (لبؤ نیز گویند). (منتهی الارب).
لبو
[لُ بُ] (اِخ)(1) (جزیرهء...) نام جزیرهء بزرگی در دانوب پائین شهر وین و شهرت آن بسبب عبور دسته های فرانسوی از آنجا است در سال 1809 م.
(1) - Lobau.
(1) - Lobau.
لبو
[لُ بُ] (اِخ)(1) ژرژ موتن، کنت دو. ژنرال فرانسوی. مولد فالسبورگ. وی در اَسترلیتز، اسپانی، و مخصوصاً در اسلینگ معروفیت یافت و لوئی فیلیپ وی را مارشالی فرانسه داد. (1770-1838 م.).
(1) - Lobau.
(1) - Lobau.
لبو
[لَ] (اِ) چغندر پخته. لبلبو. در زبان آشور و بابل چغندر را لپتو(1) میخوانده اند و در آرامی لپتا(2) و لیپتا(3) می نامیده اند و بعید نیست که اصل لبوی فارسی همین باشد. (مجلهء یغما شمارهء اول سال سوم، مقاله پورداود).
(1) - Laptu.
(2) - Lapta.
(3) - Lipta.
(1) - Laptu.
(2) - Lapta.
(3) - Lipta.