[لَ] (ع ص) ناکس. شرط. با لئامت. سفله. پست. معور. ماحل. فرومایه. دنی الاصل. ثعل. جبز. (منتهی الارب). وجم. (المنجد) :
قرب حق دیدی اول و کردی
قتل و قربان نفس دون لئیم.ناصرخسرو.
هر که... بر لئیم بد گوهر اعتماد روا دارد سزای او این است. (کلیله و دمنه).
عیار لئیمان شناسی بلی
شناسد عیار...