جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قناد: (تعداد کل: 3)
قناد
[قَنْ نا] (از ع، ص، اِ) قندساز و حلوایی. (آنندراج). قندریز. شیرینی ساز. (یادداشت مؤلف). شیرینی فروش. شیرینی پز. شکرریز.
- قنادخانه؛ جائی که قندسازان در آنجا قند سازند. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- قنادخانه؛ جائی که قندسازان در آنجا قند سازند. (غیاث اللغات) (آنندراج).
قناد
[قَ] (اِخ) موضعی است در مشرق واسط. (منتهی الارب). و نصر گوید: آن نزدیک حوز است. (معجم البلدان).
قناد
[قَنْ نا] (اِخ) ابواسامه جد عمروبن حمادبن طلحه از راویان است. (از لباب الانساب).