جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قصابی: (تعداد کل: 1)
قصابی
[قَصْ صا] (حامص) شغل و حرفهء قصاب :
چرخ گویی دکان قصابی است
کز سر تیغ خون فشان برخاست.خاقانی.
تا در این گله گوسفندی هست
ننشیند اجل ز قصابی.سعدی.
|| (ص نسبی) نسبت است به قصاب. || (اِ) ستاوین(1) و دکان قصابی. (ناظم الاطباء).
(1) - ستاوین؛ دکان قصابی. (از ناظم الاطباء).
چرخ گویی دکان قصابی است
کز سر تیغ خون فشان برخاست.خاقانی.
تا در این گله گوسفندی هست
ننشیند اجل ز قصابی.سعدی.
|| (ص نسبی) نسبت است به قصاب. || (اِ) ستاوین(1) و دکان قصابی. (ناظم الاطباء).
(1) - ستاوین؛ دکان قصابی. (از ناظم الاطباء).