جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قدمگاه: (تعداد کل: 4)
قدمگاه
[قَ دَ] (اِ مرکب) جای نهادن قدم. جای قدم. || طهارت خانه و بیت الخلاء. (آنندراج). || جائی که پای پیامبری یا امامی و یا ولیی به آنجا رسیده باشد. جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است و گمان برند که جای پای پیامبری یا امامی...
قدمگاه
[قَ دَ] (اِخ) نام یکی از بخش های تابعهء شهرستان نیشابور. محدود است از طرف شمال به کوه بینالود، از خاور به دهستان پیوه ژن، از جنوب به شهرستان کاشمر، از باختر به بخش حومه. موقعیت بخش کوهستانی و هوا معتدل است. آب آن از قنوات و رودخانه های محلی...
قدمگاه
[قَ دَ] (اِخ) قصبهء مرکز بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 24هزارگزی خاور نیشابور و سر راه شوسهء عمومی تهران به مشهد است. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل و سکنهء آن 1335 تن است. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، انواع میوه جات و شغل اهالی زراعت...
قدمگاه
[قَ دَ] (اِخ) (کوه...) در دهکدهء چشمه از دهات سوادکوه نزدیک نهری است به نام کوریا که به عقیدهء رابینو همان کرود است. (مازندران و استراباد رابینو ص 156).