جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قبیس: (تعداد کل: 3)
قبیس
[قَ] (ع ص) سبک گشنی کننده که زود باردار نماید. (منتهی الارب) (آنندراج). در مثل گویند: لقوه صادفت قبیساً. یا گویند: ام لقوه و اب قبیس و این مثل را در حق دو شخص همدم و همقدم و هم مشرب گویند . (منتهی الارب). لقوه، ناقهء زود بارگیر. (منتهی الارب)...
قبیس
[قُ بَ] (اِخ) (ابو...) کوهی است که از مشرق مشرف است به مکه و روی آن به کوه قعیقعان است و مکه در میان آن دو کوه قرار گرفته است. منجنیق حصین بن نمیر بر روی آن نصب شد و کعبه بدان هدف قرار گرفت و پرده هایش در آتش...
قبیس
[قُ بَ] (اِخ) قلعه ای است از توابع حلب. (منتهی الارب).