جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قاطر: (تعداد کل: 3)
قاطر
[طِ] (ع اِ) خون سیاوشان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دم الاخوین. (فهرست مخزن الادویه).
قاطر
[طِ] (اِ) قاتر. استر. بغل. ظاهراً این لفظ به تای فوقانی بوده و متأخرین به طاء بدل کرده اند. (آنندراج). حیوانی است قوی که تا پنجاه من بار حمل میکند، عموماً برای بارکشی ولی برای سواری هم تربیت مینمایند. بهترین جنس قاطرهای ایران در نواحی جنوبی و مخصوصاً در بروجرد...
قاطر
[طِ] (ع ص) شتری که بول او چکان باشد. || شلم چکان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).