جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قابلیت: (تعداد کل: 1)
قابلیت
[بِ لی یَ] (ع مص جعلی، اِمص)شایستگی. سزاواری. برازندگی. استحقاق. استعداد. لیاقت. (ناظم الاطباء) :
داد حق را قابلیت شرط نیست.
مولوی.
|| پذیرائی. شایستگی پذیرفتن. || (اصطلاح فلسفه) استعداد قبول. انفعال. منفعل شدن. در برابر فاعلیت. || امکان. احتمال. || قوت. قدرت. || هنر. || معرفت. || کفایت. || مجال. || رغبت....
داد حق را قابلیت شرط نیست.
مولوی.
|| پذیرائی. شایستگی پذیرفتن. || (اصطلاح فلسفه) استعداد قبول. انفعال. منفعل شدن. در برابر فاعلیت. || امکان. احتمال. || قوت. قدرت. || هنر. || معرفت. || کفایت. || مجال. || رغبت....