جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قابله: (تعداد کل: 2)
قابله
[بِ لَ] (ع ص) قابله. نعت فاعلی مؤنث از قبول. پذیرنده. || زن شایسته. رجوع به قابل شود. || ماما. پیشدار. (زمخشری). مام ناف. (منتهی الارب). ماماچه. زنی که بچه زایاند. واردن. واردین. (ناظم الاطباء) :
همه را زاد به یکدفعه نه پیشی نه پسی
نه ورا قابله ای بود و نه...
همه را زاد به یکدفعه نه پیشی نه پسی
نه ورا قابله ای بود و نه...
قابله
[بِ لَ] (اِخ) از نواحی صنعاء شرقی است در یمن. (معجم البلدان).