جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قابلمه: (تعداد کل: 1)
قابلمه
[لَ مَ / مِ] (ترکی، اِ)(1) قسمی ظرف بزرگ فلزّی (مسین و غیره). ظرف فلزّی بزرگ با در و سرپوش هم از فلز که بر وی استوار شود برای نگاه داشتن پلو و دیگر چیزها. دیگ فلزی سربسته برای طبخ.
ترکیب ها:
-قابلمه پز.؛ قابلمه پزی. قابلمه کاری کردن.
(1) - Gamelle.
ترکیب ها:
-قابلمه پز.؛ قابلمه پزی. قابلمه کاری کردن.
(1) - Gamelle.
