جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فقد: (تعداد کل: 2)
فقد
[فَ] (ع اِ) گیاهی است. || می مویز. || می عسل. || می کشوث. || (مص) گم کردن چیزی را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به فقدان شود. || گم شده را جستن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی).
فقد
[فَ] (اِ) گیاهی است دوائی که آن را پنج انگشت میگویند و در علت استسقا به کار آید و بعضی گویند تخم پنج انگشت است و عربی است. (برهان). بذرالفقد. حب الفقد. حب الفنجنگست. (یادداشت مؤلف). حب الفقد. (فهرست مخزن الادویه).