جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فصیح: (تعداد کل: 2)
فصیح
[فَ] (ع ص) زبان آور. (منتهی الارب). دارای فصاحت: رجل فصیح. (از اقرب الموارد) : وزیر پرسید که امیران را چون ماندید؟... دانشمند به سخن آمد و فصیح بود. (تاریخ بیهقی).
فصیحی کو سخن چون آب گفتی
سخن با او به اصطرلاب گفتی.نظامی.
گر ز فرید در جهان نیست فصیح تر کسی
رد مکنش...
فصیحی کو سخن چون آب گفتی
سخن با او به اصطرلاب گفتی.نظامی.
گر ز فرید در جهان نیست فصیح تر کسی
رد مکنش...