جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فروزش: (تعداد کل: 1)
فروزش
[فُ زِ] (اِمص) فروز. روشنی :
ز قیصر بپرسید و پوزش گرفت
بر آن رومیان بر فروزش گرفت.فردوسی.
چو از تاج دارا فروزش گرفت
همای اندر آن کار پوزش گرفت.فردوسی.
ز قیصر بپرسید و پوزش گرفت
بر آن رومیان بر فروزش گرفت.فردوسی.
چو از تاج دارا فروزش گرفت
همای اندر آن کار پوزش گرفت.فردوسی.