جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فدفد: (تعداد کل: 4)
فدفد
[فَ فَ] (ع اِ) دشت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :
به وقت رفتن و طی کردن مسالک ملک
هواش فدفد و دریا سراب و کُه صحراست.
انوری.
|| جای سخت و درشت و بلند. || زمین برابر و هموار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
به وقت رفتن و طی کردن مسالک ملک
هواش فدفد و دریا سراب و کُه صحراست.
انوری.
|| جای سخت و درشت و بلند. || زمین برابر و هموار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
فدفد
[فُ دَ فِ] (ع ص) بلند و سخت آواز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شیر خفتهء جغرات شده. (منتهی الارب).
فدفد
[فُ فُ] (ع ص) بلند و درشت آواز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
فدفد
[فَ فَ] (اِخ) نام مردی است. (منتهی الارب).