جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فتاح: (تعداد کل: 2)
فتاح
[فَتْ تا] (ع ص) گشاینده. (مهذب الاسماء). مبالغهء فاتح. (از اقرب الموارد) :
هر دو فتاح و رمز را مفتاح
هر دو سردار و علم را بندار.خاقانی.
|| (اِ) حاکم. (از تفسیر ابوالفتوح) (اقرب الموارد). داور. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). || نوعی از مرغان. ج، فتاتیح. (منتهی الارب). پرنده ای است سیاه، و...
هر دو فتاح و رمز را مفتاح
هر دو سردار و علم را بندار.خاقانی.
|| (اِ) حاکم. (از تفسیر ابوالفتوح) (اقرب الموارد). داور. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). || نوعی از مرغان. ج، فتاتیح. (منتهی الارب). پرنده ای است سیاه، و...
