جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فا: (تعداد کل: 4)
فا
(حرف اضافه) کلمه ای بمعنی «با» باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). مانند: فا او گفت، فا او رفت؛ یعنی با او گفت و با او رفت. (برهان). || گاهی بمعنی «به» بکار میرود مانند: «فا او داد»؛ یعنی «به او داد». (برهان). یا «فارسم» بجای «برسم» :
سیمرغ وار گوشه نشینم نه...
سیمرغ وار گوشه نشینم نه...
فا
(ص) محجوب و شرمگین. (برهان). مخفف «فاوا» است. (فرهنگ نظام).
فا
(ع اِ) دهن. (ناظم الاطباء). صورت منصوب کلمه است در حالتی که مضاف واقع شود.
فا
(اِ) کف دریا که به تازی زبدالبحر گویند. (ناظم الاطباء).