جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غوطه: (تعداد کل: 8)
غوطه
[غَ طَ] (ع اِ) زمین پست هموار. (منتهی الارب) (آنندراج). زمین پست و گودال. وهده. || اسم مرت از غَوط است. (از اقرب الموارد). رجوع به غَوط در معنای مصدری شود. به معانی کندن، درآمدن در چیزی، غایب و ناپدید شدن، و فرورفتن در آب.
غوطه
[طَ] (ع اِ) زمین پست هموار. ج، غیطان، اَغواط. ابن اعرابی گوید: غوطه جای فراهم شدن گیاه است، و ابن شمیل گوید: گودالی که در زمین هموار و پست باشد. (از معجم البلدان). || (معرب، اِ) نقرس. وجع المفاصل(1). (دزی ج2 ص231).
.(دزی).
(1) - Goutte
.(دزی).
(1) - Goutte
غوطه
[طَ] (اِخ) غوطهء دمشق(1). شهر دمشق یا شهرستانی است از آن. (منتهی الارب) (آنندراج). نام ناحیتی که دمشق جزء آن است. پیرامون آن 18 میل است و کوههای بلند آن را از هر سو فراگرفته اند، بخصوص قسمت شمالی آن که کوههایی بسیار بلند دارد. آبهای غوطه از همین کوهها...
غوطه
[طَ] (اِخ) (ال ...) شهری است در بلاد طی ء از آن بنی لام که نزدیک جبال صبح از آن بنی فزاره واقع است. (از معجم البلدان). رجوع به مادهء بعدی شود.
غوطه
[طَ] (اِخ) (ال ...) آبی است از آن بنی عامربن جوین طائی که به بدی و شوری معروف است. این غوطه را با «غوطه» شهری در بلاد طی ء غوطتان نامند. (از معجم البلدان).
غوطه
[طَ] (اِخ) (ال ...) زمینی است نرم و سپید ازآن بنی ابی بکر که سوار به دو روز طی کردن آن نتواند، و در آن آبهای بسیار و زمینهای سبز و خرم و کوهها قرار دارند. (از معجم البلدان).
غوطه
[طَ] (اِخ) نام نهری در دوزخ، در حدیث آمده: من مات مدمن خمر سقاه الله من نهر الغوطه؛ (یعنی هرکه بمیرد در حال افراط در میخواری، خداوند او را از چشمهء غوطه سیراب کند). قیل: یا رسول الله ما نهر الغوطه؟ قال: نهر یجری من فروج المومسات یوذی اهل النار...