جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غلطیدن: (تعداد کل: 1)
غلطیدن
[غَ دَ] (مص) گردیدن به پهلو. گردیدن بر روی خود. غلتیدن. غلط خوردن. غلط زدن. بجخیزیدن. گلیدن. غل خوردن. تدحرج :
خروشان بغلطید بر خاک بر
به پیش خداوند پیروزگر.فردوسی.
بغلطید بر خاک و زو رفت هوش
بیفتاد بر جای بیهوش و توش.فردوسی.
فرودآمد و پیش یزدان به خاک
بغلطید و گفت ای جهاندار پاک...فردوسی.
در زیر...
خروشان بغلطید بر خاک بر
به پیش خداوند پیروزگر.فردوسی.
بغلطید بر خاک و زو رفت هوش
بیفتاد بر جای بیهوش و توش.فردوسی.
فرودآمد و پیش یزدان به خاک
بغلطید و گفت ای جهاندار پاک...فردوسی.
در زیر...