[غَ دَدْ] (ع اِ) مرگامرگی شتران. (منتهی الارب). طاعون الابل. ج، غداد. (اقرب الموارد). رجوع به غداد شود.
[غُ دَدْ] (ع اِ) جِ غُدّه. (منتهی الارب) :
در وجود بزم ما اغیار شد همچون غدد
گر ازاله میکنی لابد مضرت میرسد.
(لسان العجم بنقل از ابوالمعالی).
رجوع به غده شود.