[یِ] (ع ص) نعت فاعلی از غیب و غیبت و غیبوبت و غیاب. لغتی در غائب. (منتهی الارب). ناپدید. ناپیدا. نهان. پنهان، مقابل حاضر :
دادشان دائم و پیوسته مر آبی چو گلاب
نشد از جانبشان غایب روزی و شبی.
منوچهری.
چون پدر ما [ مسعود ] رحمه الله علیه گذشته شد ما غایب...