جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عوالی: (تعداد کل: 2)
عوالی
[عَ] (ع ص، اِ) عَوالٍ. جِ عالیه. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به عالیه و عوالٍ شود. چیزهای بلند. (آنندراج) (غیاث اللغات) : طبیعت او در اختیار حدود... و ایثار سیوف و عوالی بر شنوف و غوالی و اعراض... برخلاف طباع بشر بود. (ترجمهء تاریخ یمینی ص 273).
-...
-...
عوالی
[عَ] (اِخ) دههاست بر سواد مدینه. (منتهی الارب). ضیعه ای است در چهارمیلی مدینه، و گویند در سه میلی. (از معجم البلدان).