جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه علاف: (تعداد کل: 6)
علاف
[عِ] (ع اِ) جِ علف. (اقرب الموارد).
علاف
[عِ] (اِخ) ابن طواریابن حلوان بن عمرو، از قضاعه. و رحلهای (پالان ها) علافیه بدو منسوب است، زیرا او اولین کسی است که آنها را بساخت. (منتهی الارب).
علاف
[عَ] (اِخ) وادیی است در یمن. (منتهی الارب).
علاف
[عَلْ لا] (ع ص) علف فروش. (اقرب الموارد). || کسی که جو و گندم و کاه و هیزم و یونجه و علف میفروشد. (ناظم الاطباء).
علاف
[عَلْ لا] (اِخ) اسحاق بن وهب. رجوع به اسحاق... شود.
علاف
[عَلْ لا] (اِخ) رجوع به ابوالهذیل (محمدبن هذیل...) شود.