جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عظمه: (تعداد کل: 6)
عظمه
[عَ مَ] (ع مص) زدن استخوان را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
عظمه
[عَ مَ] (ع مص) یک قطعه استخوان. (از اقرب الموارد). رجوع به عَظم شود.
عظمه
[عَ ظَ مَ] (ع اِمص) بزرگی و کبر. (منتهی الارب) (دهار). بزرگ شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار). کبر. (اقرب الموارد). || ناز و گردنکشی و نخوت. (منتهی الارب). تکبر. (دهار). نخوت و زهو. (اقرب الموارد). || عظمه الله؛ بزرگواری خداوند متعال. (از ناظم الاطباء). استقلال و استغنای خداوند...
عظمه
[عَ ظِ مَ] (ع ص) زن آزمند نرهء بزرگ. (منتهی الارب). زنی که آزمند نرهء بزرگ و حریص بر آن باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد به نقل از تاج).
عظمه
[عُ مَ] (ع اِ) بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید. (منتهی الارب). به معنی عِظامه است. (از اقرب الموارد). رجوع به عظامه شود.