جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عضله: (تعداد کل: 3)
عضله
[عَ ضَ لَ] (ع اِ)(1) پی یا گوشت درشت، و گوشت بازو و ساق، و هر گوشت که پر و مجتمع باشد در پی. (منتهی الارب). گوشت ساق و گوشت بازو. (دهار). هر عصبی که با آن گوشت بسیار و مجتمع و انباشته همراه باشد. (از اقرب الموارد). ماهیچهء ساق...
عضله
[عَ ضِ لَ] (ع ص) زن پرگوشت و سمج و زشت. (از اقرب الموارد از لسان).
عضله
[عُ لَ] (ع اِ) بلا و سختی. (منتهی الارب). داهیه. (اقرب الموارد). انه لَعضله من العضل؛ آن بلائی است از بلاها. ج، عُضْل و عُضَل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).