جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عجیب: (تعداد کل: 1)
عجیب
[عَ] (ع ص) کار شگفت. ج، عِجاب. (منتهی الارب) (آنندراج) :
عجیب نیست که از طین بدر کند گل و نسرین
همان که صورت آدم کند سلاطه طین را.
سعدی.
|| خوش آیند از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). || امری شگفت آور. (اقرب الموارد). || ناشناخته. (منتهی الارب) (آنندراج).
عجیب نیست که از طین بدر کند گل و نسرین
همان که صورت آدم کند سلاطه طین را.
سعدی.
|| خوش آیند از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). || امری شگفت آور. (اقرب الموارد). || ناشناخته. (منتهی الارب) (آنندراج).