جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عجز: (تعداد کل: 5)

عجز

[عَ] (ع مص) ناتوان گردیدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). ناتوانی. توانا نبودن. ناتوان بودن :
بباید مرا شد به آوارگی
نهادن به خود عجز و بیچارگی.
فردوسی (ملحقات شاهنامه داستان جمشید، ص35).
در همه چیزها که بینی هست
خلق را عجز و خواجه را اعجاز.فرخی.
دمنه گفت ای برادر ضعف رأی و عجز من بنگر،...

عجز

[عَ جُ / جِ] (ع اِ) سرین و بن هر چیز. (منتهی الارب) (آنندراج). || در اصطلاح عروضیان و شعراء آخر کلمه از بیت یا فقره را گویند که ضرب هم نامند. (از کشاف ص975).

عجز

[عَ جَ / عُ] (ع مص) کلان و بزرگ سرین گردیدن زن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

عجز

[عُ جُ] (ع اِ) جِ عجوز.

عجز

[عُ جُ] (اِخ) دهی است به حضرموت. (معجم البلدان).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.