جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عبدالصمد: (تعداد کل: 7)
عبدالصمد
[عَ دُصْ صَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن الخلیل البغدادی. وی یکی از چهل تن مشایخ است که شهید اول از آنان روایت کند. از تألیفات اوست: الاکسیر فی التفسیر. مختصر رموز الکنوز. عیون العین فی الاربعین. کمال الاَمال فی بیان حال المآل. زین القصص فی تفسیر احسن القصص (در...
عبدالصمد
[عَ دُصْ صَ مَ] (اِخ) ابن عبدالوهاب بن الحسن بن محمد بن عساکر الدمشقی ثم المکی. رجوع به ابن عساکر ابوالیمن امین الدین عبدالصمد و نیز رجوع به الاعلام زرکلی شود.
عبدالصمد
[عَ دُصْ صَ مَ] (اِخ)ابی عبدالله با کثیرالیمنی. وی شاعر و کاتب انشاء سلطان عمر بن بدر بود. او را دیوانی است. وی به سال 1025 ه . ق. به الشحر درگذشت. (از الاعلام زرکلی).
عبدالصمد
[عَ دُصْ صَ مَ] (اِخ) ابن علی بن عبدالله بن عباس. وی عم منصور و به سال 147 ه . ق. عامل او به مکه و طائف بود سپس ولایت مدینه یافت و به سال 159ه . ق. المهدی او را عزل کرد و به سال 162 ه . ق....
عبدالصمد
[عَ دُصْ صَ مَ] (اِخ) ابن المعدل بن غیلان از شعراء دولت عباسی است و شاعری هجاگوی بود. مولد و منشأ او بصره بود. و به سال 240 ه . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به ابن المعدل شود.
عبدالصمد
[عَ دُصْ صَ مَ] (اِخ) ابن منصوربن الحسن بن بابک. رجوع به ابن بابک عبدالصمد در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.
عبدالصمد
[عَ دُصْ صَ مَ] (اِخ) بدخشی در هراه به امر سلطان ابوسعید تاریخ او میگفته و از شعرای عصر او بود. از اشعار اوست:
ز ماهی هیاهوی تا ماه بود
سر آوازشان جانم الله بود.
(از مجالس النفائس ص 210).
ز ماهی هیاهوی تا ماه بود
سر آوازشان جانم الله بود.
(از مجالس النفائس ص 210).