جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طنز: (تعداد کل: 2)
طنز
[طَ] (ع مص) فسوس کردن. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). فسوس داشتن. (دهار). افسوس داشتن. (زوزنی). افسوس کردن. (تاج المصادر). || بر کسی خندیدن. || عیب کردن. (زوزنی). || لقب کردن. (زوزنی). || سخن به رموز گفتن. (غیاث) (آنندراج). || (اِمص) طعنه. (غیاث) (آنندراج). سخریه : آنچه دیده و شنیده از...
طنز
[طَ] (اِخ) (شارع...) ببغداد است بنهر طابق. (معجم البلدان).