جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طرب: (تعداد کل: 2)
طرب
[طَ رَ] (ع اِمص) شادمانی. (منتهی الارب) (آنندراج). فرح. فیریدگی. کروز. کروژ. نشاط. رامش. خوشی. خوشدلی. سرور. نشاط کردن و شاد شدن و شادی و نشاط و با لفظ کردن مستعمل :
با دوست به خرگاه طرب کردن عُشاق
خوشتر بود اکنون و طرب کردن گلزار.
امیرمعزی (از آنندراج).
|| سبک شدن از غایت...
با دوست به خرگاه طرب کردن عُشاق
خوشتر بود اکنون و طرب کردن گلزار.
امیرمعزی (از آنندراج).
|| سبک شدن از غایت...
طرب
[طَ رِ] (اِخ) نام اسب حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم. (منتهی الارب) (آنندراج).