جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ضریح: (تعداد کل: 2)
ضریح
[ضَ] (ع اِ) گور. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). قبر. قبر بی لحد. گور بی لحد. (مهذب الاسماء) (دهار). مغاکی که در میان گور سازند برای مرده. (منتخب اللغات). شکاف میان گور یا در یک جانب آن یا بی شکاف× و فی الحدیث: اللحد لنا و الضرح لغیرنا و هو حفر...
ضریح
[ضُ رَ] (اِخ) نام پدر عُرفجهء صحابی (یا آن به شین است). (منتهی الارب).