جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صوف: (تعداد کل: 5)
صوف
(ع اِ) پشم گوسفند. (منتهی الارب) (ترجمان علامهء علائی) (مهذب الاسماء). پشم، عِهْن. ج، اَصواف. پشم بعضی حیوانات. (غیاث اللغات). در اختیارات بدیعی آرد: به پارسی پشم خوانند و طبیعت آن گرم و خشک بود و نیکوترین آن نرم بود و پشم سوخته خشک بود در سیم و مجفف. صفت...
صوف
[] (اِخ) زمینی که شاؤل در آنجا وارد گشته و در یکی از شهرهای غیرمذکور آن سموئیل را ملاقات نمود. (اول سموئیل 9:5 و 6) و محققین و دانشمندان غالباً در این سفر شاؤل حیران و متفکرند و بهیچوجه معلوم نیست که از کجا شروع نموده به کجا منتهی میشود...
صوف
[] (اِخ) لاوی قهائی که یکی از اجداد شموئیل بود. (اول سموئیل 1:1 و اول تواریخ ایام 6:35) (قاموس کتاب مقدس).
صوف
[صَ] (ع مص) بسیارپشم شدن گوسپند. (منتهی الارب). بسیارپشم شدن گوسفند پس از اندکی. (تاج المصادر بیهقی). || میل کردن و به یکسو رفتن تیر از نشانه. (منتهی الارب). کژ شدن تیر از نشانه. (تاج المصادر بیهقی).
صوف
[صَ وِ] (ع ص) قچقار بسیارپشم. (منتهی الارب).