جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صرفه: (تعداد کل: 5)
صرفه
[صَ فَ] (ع اِ) نیک بختی زمانه. (منتهی الارب). ناب الدهر، الذی نفتر عن البرد او عن الحرّ. (اقرب الموارد). || مهره ای است که بدان زنان مردان را بند کنند. (منتهی الارب). || فائده. سود. بهره :
خصم سگدل ز حسد نالد چون جبهت ماه
نور بی صرفه دهد وعوع عوا...
خصم سگدل ز حسد نالد چون جبهت ماه
نور بی صرفه دهد وعوع عوا...
صرفه
[صَ رَ فَ] (اِخ) قریه ای است از نواحی مآب نزدیک به لقاء. گویند قبر یوشع بن نون بدان جا است. (معجم البلدان).
صرفه
[صَ فَ / فِ] (اِخ) منزلی است از منازل قمر و آن یک ستاره است روشن پس زبره و تسمیهء آن بدین نام از آن جهت بود که با طلوع آن سرما برود. (منتهی الارب). ستاره ای است روشن از قدر اول بر ذنب اسد، ماه در جهت جنوب محاذی...
صرفه
[صَ فِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیهء شهرستان جیرفت. 18هزارگزی شمال ساردوئیه به 12 هزارگزی باختر راه مالرو ساردوئیه به راین. سکنه 18 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).