جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صایب: (تعداد کل: 3)
صایب
[یِ] (ع ص) راست. درست :
یکی چشم است کو بیند عجایب
شود ز آن دیدنی رأی تو صایب.
ناصرخسرو (روشنائی نامه).
و در معرفت کارها و شناخت مناظم آن رأی ثاقب و فکرت صایب روزی کرد... (کلیله و دمنه).
- صایب رای؛ که اندیشهء درست دارد. که همهء افکار او به حقیقت بپیوندد :...
یکی چشم است کو بیند عجایب
شود ز آن دیدنی رأی تو صایب.
ناصرخسرو (روشنائی نامه).
و در معرفت کارها و شناخت مناظم آن رأی ثاقب و فکرت صایب روزی کرد... (کلیله و دمنه).
- صایب رای؛ که اندیشهء درست دارد. که همهء افکار او به حقیقت بپیوندد :...
صایب
[یِ] (اِخ) ابن مالک اشعری. رجوع به صائب بن مالک... شود.
صایب
[یِ] (اِخ) محمد افندی... رجوع به صائب... شود.