جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صالحیه: (تعداد کل: 6)
صالحیه
[لِ حی یَ] (اِخ) شهری قدیم است در مصر، در آخر مدیریهء شرقی در سرزمین رملیه و در مشرق آن راه سلطانی است که مصر را بشام متصل سازد. صالحیه را ملک صالح نجم الدین ایوب بن ملک کامل محمد بن عادل بنا کرد تا مقر لشکریان وی باشد. (منجم...
صالحیه
[لِ حی یَ] (اِخ) قریه ای است بزرگ بر بن جبل قاسیون از غوطهء دمشق و آن را بازارها و جامع است و قبور جماعتی از صالحین در آنجاست و جماعتی از صالحین نیز بدانجا سکونت دارند و بیشتر ساکنین آن قریه بر مذهب احمدبن حنبل اند. (معجم البلدان).
صالحیه
[لِ حی یَ] (اِخ) قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیره و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضع است و خالدیان در تاریخ موصل آرند...
صالحیه
[لِ حی یَ] (اِخ) محله ای است به بغداد منسوب به صالح بن منصور معروف به صالح مسکین. (معجم البلدان).
صالحیه
[لِ حی یَ] (اِخ) نام پیروان حسن بن صالح بن حی است وآنان را در شمار معتزله آرند. (کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف). لیکن صالحیه هر چند در اصول پیرو معتزله اند، آنان را معتزلی نتوان خواند. شهرستانی در ملل و نحل گوید: صالحیه در امر امامت بر مذهب...