[شُ] (نف) شکفته. شکفته شده. شکوفان. بازشده چون غنچه و شکوفه. (از یادداشت مؤلف). شکفنده. شکوفه دهنده. || میوهء خشکی که خود بشکافد. (فرهنگ فارسی معین). ولی میوه های خشک دیگری نیز یافت میشود که آنها را شکوفا مینامند و شکفتن آنها به اشکال مختلف است از این قرار: برگه،...