جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شکور: (تعداد کل: 5)
شکور
[شَ] (ع ص) مرد بسیارشکر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سپاس دارنده. (مهذب الاسماء) مرد بسیارسپاس. (ناظم الاطباء). سپاس دار. (دهار) (تفلیسی). مرد بسیار سپاسدار. سپاسدارنده. سخت سپاسگزار. بسیار سپاسگزار. آنکه زیاد ثنا کند. (یادداشت مؤلف). آنکه خود را از سپاس گفتن عاجز بیند، و برخی گفته اند: شکور کسی...
شکور
[شُ] (اِ) جانوری که زمین را نبش کرده و مرده را درآورده می خورد. (ناظم الاطباء). گورکن.
شکور
[شُ] (ع اِ) جِ شکر : لانرید منکم جزاء و لا شکوراً. (قرآن 76/9) (منتهی الارب).
شکور
[شُ] (ع مص) شکر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). سپاسداری کردن. (ترجمان القرآن جرجانی ص 62) (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). رجوع به شکر در معنی مصدری شود.
شکور
[شَ] (اِخ) یکی از نامهای باری تعالی و معنی آن پاداش دهندهء بندگان مر اعمال ایشان را و بر عمل قلیل جزای جزیل دهنده است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نامی از نامهای خدای تعالی: عبدالشکور. (یادداشت مؤلف) :
پس چه گویی ز بهر ایشان کرد
آسمان و زمین غفور شکور.ناصرخسرو.
پس چه گویی ز بهر ایشان کرد
آسمان و زمین غفور شکور.ناصرخسرو.