جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شکسته دل: (تعداد کل: 1)
شکسته دل
[شِ کَ تَ / تِ دِ] (ص مرکب) پریشان خاطر. ملول. باملالت. (ناظم الاطباء). استعارهء مشهور است. (آنندراج). دل شکسته. عمید. معمود. شکسته خاطر. (یادداشت مؤلف) :
جان ترنجیده و شکسته دلم
گویی از غم همی فروگسلم.رودکی.
همه مرز توران شکسته دلند
ز تیمار دلها همی بگسلند.فردوسی.
جهاندیدگان پیش او آمدند
شکسته دل و راه جو...
جان ترنجیده و شکسته دلم
گویی از غم همی فروگسلم.رودکی.
همه مرز توران شکسته دلند
ز تیمار دلها همی بگسلند.فردوسی.
جهاندیدگان پیش او آمدند
شکسته دل و راه جو...