جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شکسته بندی: (تعداد کل: 1)
شکسته بندی
[شِ کَ تَ / تِ بَ](حامص مرکب) عمل و شغل شکسته بند. جبر. ردادی. مجبری. آروبندی. (یادداشت مؤلف). رجوع به شکسته بند شود. || آرام بخشی دلهای شکسته. آسوده ساختن خاطرهای آزرده :
هر کجا دل شکسته ای بینند
کارشان جز شکسته بندی نیست.خاقانی.
و رجوع به شکسته بند شود.
هر کجا دل شکسته ای بینند
کارشان جز شکسته بندی نیست.خاقانی.
و رجوع به شکسته بند شود.