جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شکسته بند: (تعداد کل: 1)
شکسته بند
[شِ کَ تَ / تِ بَ] (نف مرکب) کسی که استخوانهای شکسته را میبندد و پیوندهای دررفته را جبیره میکند. آروبند (در تداول مردم قزوین). رداد. (ناظم الاطباء). مجبر. جابر. (منتهی الارب). کسی که علاج اعضای شکسته کند. (از آنندراج). آروبند. استخوان بند. جبار. رآب. آنکه استخوان شکستهء تن آدمی...