[شَ کَ / شَکْ کَ] (نف مرکب)شکرافشان. شکرریزنده. که شکر بریزد. که از او شکر ریزد، مثل نیشکر. (از یادداشت مؤلف) :
یا ابوبکر تویی چون قصب شکّرریز
وین یکی مؤذن خام آمده ای از خرغون.
منجیک.
|| هر چیز شیرین، چون خنده و تبسم و غیره. کنایه از شیرین و شکرین. (از یادداشت...