جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شرعی: (تعداد کل: 2)
شرعی
[شَ عی ی / شَ] (ص نسبی)منسوب به شرع. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). آنچه به شرع نسبت داده شود. (از اقرب الموارد) : امور شرعی سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالیجاه صدر خاصه است. (تذکره الملوک ص2). مجم عزل و نصب مباشرین موقوفات... اگر شرعی باشد هیچیک از حکام...
شرعی
[شِ عی ی] (ع اِ) زه کمان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). به معنی های شِرعَه. (منتهی الارب). رجوع به شرعه شود. || مثل و مانند. (ناظم الاطباء). مانند چیزی. ج، شَرع، و شِرع، شِرِع. جج، شِراع. (آنندراج). رجوع به شَرع و شرعه شود.