[شِ] (حامص) شتاب. شتابی کردن. شتاب کردن. و ظاهراً این صورت با این معنی در فارسی گویان هند متداول بوده است و در منتهی الارب بسیار دیده میشود. (یادداشت مؤلف). زود و جلد. به طور عجله. شتاب و زودی. (ناظم الاطباء). جد. دَلهَثَه. شُماص. عَسجَمَه. فَود. مَشمَشه. وِزام. وِشاک. وِفَز....