[شَ] (اِ مرکب، ق مرکب)(1) وقت و هنگام شب. (از فرهنگ نظام). درآمدن شب. (برهان قاطع). شب هنگام. (آنندراج). وقت شب. (انجمن آرا). هنگام شب. (ناظم الاطباء). وقت درآمدن شب. (بهار عجم) (از رشیدی) :
دو صد منده سبوی آب کش به روز
شبانگاه لهو کن به منده بر.بوشکور.
بود هر شبانگاه تاریک...