جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سیلاب: (تعداد کل: 4)
سیلاب
[سَ / سِ] (اِ مرکب) سیل (غیاث اللغات) (آنندراج) توجبه لاخیز جریان روانی تند و سریع آب (ناظم الاطباء) : رهایی خواهی از سیلاب انبوه قدم بر جای باید بود چون کوه (ویس و رامین) از زبر سیل بزیر آمد و سیلاب شما گرچه زیر است رهش سوی زبر بگشائید...
سیلاب
(اِخ) دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویهء شهرستان بهبهان دارای 175 تن سکنه است آب آن از چشمه محصول آنجا غلات، برنج، پشم و لبنیات می باشد شغل اهالی زراعت و گله داری است ساکنین از طایفهء طیبی هستند (از ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6.
سیلاب
[سِ] (اِخ) دهی است از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی دارای 520 تن سکنه آب آن از درهء دیرعلی و چشمه و ( محصول آنجا غلات، حبوبات شغل اهالی زراعت و گله داری است (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.
سیلاب
[سِ] (اِخ) دهی است جزو دهستان شیرامین بخش دهخوارقان شهرستان تبریز دارای 464 تن سکنه آب آن از چشمه محصول ( آنجا غلات، بادام، انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری است (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.