جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سیل: (تعداد کل: 2)
سیل
[سَ] (ع اِ) آب بسیار که روان باشد بی پروا، بی تاب، بی زینهار، پرشور، لاابالی، تندرو، دریادیده، سبکرو، سبکرفتار، سبک خیز، خانه برانداز، خانه کن، گران تمکین، گران سنگ، زمین گیر، پادرگل، بی زور، تیره و ناصاف از صفات اوست (از آنندراج) آب روان (دهار) آب بسیار که بسبب...
سیل
(پسوند) سیر: سردسیل گرم سیل (از فرهنگ فارسی معین).